صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

باز هم اینجا همه چی در همه!!!!

سلام.وقت بخیر.چطورید؟چه خبرا؟خواب آلود که نیستید؟خسته و تشنه چطور؟سرگیجه ندارید؟در حاشیه میبینید؟دوسش دارید؟میخواین با هم شوخی بیمارستانی بکنیم؟مانور چطور؟عکس قاب گرفته ی عمو صولتو دیدین؟مدیریت هومن بهتره یا جراحیهای دکتر عشقی و دکتر کاشف؟چی؟میپرسین اینا چیه که میگم؟بابا گفتم که اینجا همه چی در همه!!!میدونین اصلا قرار نبود اینجوری شروع بشه ولی نمیدونم چرا اینطوری شد؟؟؟البته خیلی از پستهای من تقریبا 90 درصدشون فی البداهه و بدون قصد قبلی همین طوری نوشته میشن و خودشون میان تو صفحه!!!چیکار کنیم دیگه ما اینیم خب بگذریم از این مقدمه ی بی ربطمون و برسیم به اصل مطلب....دخترم کیانا!پسرم صدرا!امیدوارم هر زمان که این پستو میخونید سالم و سلامت باشید و ...
26 فروردين 1394

سیزده بدرو چهارده بدر 94

سلام خدمت دوستان گلم و کیانا جون و صدرا جون خیلی وقته میخواستم این پستو بذارم ولی متاسفانه درگیر بودم و نشد که بشه و امروز هم با وجود اینکه خیلی سرحال نیستم ولی تصمیم گرفتم پست سیزده بدر و چهارده بدرمونو بذارم.راستش نمیدونم چرا امسال وسایل من با من سر ناسازگاری گذاشتن و حالشون مدام بد میشه لباسشویی یادتونه!!!هنوز چند روز مونده به عید خراب شد و با اینکه تعمیرکار درستش کرد درست سه روز از عید گذشته دوباره حالش حسابی بد شد و تا همین امروز تعمیرکارش مسافرت تشریف داشته و من بی لباسشویی موندم و کاملا سنتی لباس شستم تو این مدت فقط دوست دارم که بیاد و بگه درست میشه یا نه تا یک فکر درست حسابی برداریم و لااقل یه لباسشویی بخریم.اینجوری که نمیشه آخه از...
22 فروردين 1394

بازگشت به گذشته...

سلام خدمت دوستان گلم و بچه های خوب و مهربونم بله به همین سرعت 12 روز از بهار 1394 گذشت و انگار همین دیروز بود که همه در تکاپوی هفت سین و عید و خرید و برنامه ریزی تعطیلات بودیم...و حالا این تعطیلات تموم شد و دوباره روز از نو و روزی از نو به هر حال دوستان!مثل همیشه آرزویم برای همه ی شما و هم وطنانم سلامتی و نشاط در روزهای آتی و پیش روست.بهترینها حق ماست...مال ماست....سهم ماست...مگه نه!!! و اما اندر تکاپوهای خانه تکانی نوروزی نمونه کارهایی از مهد کیانایی و نقاشیهای دوران بچگیش پیدا کردم که دلم نیومد بدون گذاشتن یه پست مخصوص واسه دخملی بذارمشون کنار.این بود که ازشون عکس گرفتم و در ادامه شما رو دعوت میکنم به دیدن کارهای کیانا جون از 2.5 سالگی به...
12 فروردين 1394

گردشی در سومین روز بهار...

سلام و صد سلام به دوستان خوب و همیشه همراهم سلام به کیانا خانم و آقا صدرا.دوباره میگم عیدتون مبارک دوستان عزیزم و آرزو میکنم روزهایی شاد در انتظارتون باشه در این سال جدید. و اما در سومین روز از بهار 1394 و در حالیکه هوا کاملا ابری بود و نوید یه بارون بهاریو میداد به خاطر اصرار کیانا خانم که چرا ما بیرون نمیریم و دوست دارم هوا بخورم و ....تصمیم گرفتیم به دامن طبیعت پناه برده و در یک تماس تلفنی با خواهر کوچیکه قرار شد ساعت 10.5 بریم هواخوری بله دوستان راه افتادن ما همان و شروع نم نم بارون که البته گاه جر جر بارونم میشد همان شما که یادتان نرفته که آبجی کوچیکه ی ما مامان هلیا جان 6 ماهه و هستی خانم 6 ساله هستن و با وجود بچه ها در این هوای سرد ...
5 فروردين 1394

نوروز 1394

سلامی زیبا و بهاری حضور محترم دوستان عزیزم و خانواده ی خوبم امیدوارم موفق ترین معمارها در ساختن بهترین و شادترین روزها و هفته ها و ماههای سال 1394 باشید.از شما دوستان مهربانم دعوت میکنم با ما همراه شوید برای دیدن عکسهایی از هفت سین و بهار 94 خانه ی ما شادمان و دلارام باشید   صدرا جانمان دقیقا مثل سال گذشته حاضر به پوشیدن کفشهای نو نبود.بچمو ببینید در حالی که کفشهای نو در دستش است و کفشهای کهنه در پایش البته به خاطر قاب بچم لنگه نداره پی نوشت 1:سبزه ی ما عدس بود که متاسفانه کچل موند و دیر دراومد و این سبزه ی گندمیو از خونه ی خواهر جانمان برداشتم پی نوشت2:تخم مرغ...
2 فروردين 1394
1